حسینیه

داریم با حسین حسین پیر میشویم* خوشحال از این جوانی از دست داده ایم*
  • خانه 
  • بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى درباره تبلیغ فرهنگ عاشورا 
  • تماس  
  • ورود 

این منم...دوستتون...بعد از چهارسال دوری

22 مرداد 1398 توسط كودزري فراهاني

​سلام

چند روز پیش برام از کوثربلاگ پیامکی اومد،با این محتوا که:غیبتتون خیلی طولانی شده…ما منتظر دل نوشته های گرم و صمیمانه شما هستیم….??

منم که مدت طولانی ای هست سراغ وبلاگم نیومدم(تقریبا از زمان تولد پسرم محمدهادی)و توی اینستاگرام فعالیت میکنم،انگار با این پیام ترغیب شدم به جمع رفیقانه هم قشر های خودم بپیوندم.

اول از همه نوشته های قبلم رو خوندم.راستش از قلم خودم خوشم اومد،اول به خودم یه آفرین گفتم.

بعد دیدم حالا که میخوام دوباره شروع کنم…چه قدر وضعیتم شبیه اون اوایله.

اول اینکه دوباره در آستانه مادر شدنم و از همتون التماس دعا دارم،اول برای سلامتیش و بعد برای خودم که بتونم این نه ماه رو خوب براش مادری کنم.چون تو بارداری دوم آدم یه کم از اون حال و هوای جدی و پرانگیزه بارداری اول دراومده.انگار همه چیز براش عادیه و این خیلی بده?

بعد دیدم تو یکی از نوشته هام از حضور امام زمان علیه السلام تو زندگی عادی مون گفتم و دعا برای سلامتی شون.

خوشحالم که این رو تونستم به پسرم منتقل کنم.بعضی شبا قبل خواب بهم میگه:مامان بیا دعا کنیم.خدایا امام زمانمون….بعد منتظر میمونه تا من بگم:سالم باشه. و ادامه دعا هاش?

جای از ترس سه نفره شدن و سرد شدن رابطه خودم و همسرم گفته بودم،که الحمدلله این اتفاق نیفتاد و حتی احساس میکنم عشقم نسبت بهش محکمتر و متفاوت تر و به نوعی بالغ شده.اما هنوز این ترس رو درباره چهار نفره شدنمون دارم?

از ذوق و شوقم درمورد غیر حضوری شدن درسم گفته بودم،که الان به شدت زیادی به اشتباهم معترفم…به حدی از وضعیت غیرحضوری تو حوزه خواهران عصبانی و ناراحتم که حد و مرز نداره…???

الانم که به حمدلله با تمام سختی ها درسم تقریبا تموم شده.مونده یک فصل از پایان نامه،دفاع و یک امتحان اصول ۴ که ان شاء الله اون هم میگذره.

من حسابی درباره خودم گفتم.

بقیه پرحرفیام بمونه برای آینده،که خیلی آدم پرحرفی ام.

شاید دفعه بعد از آینده متصور برای خودم و کلا درباره آینده ای که برای طلاب خواهر میبینم بگم.

شما هم از خودتون بگید و اینکه چه قدر منتظرم بودید.?

اللهم عجل لولیک الفرج.

یا علی…

خدانگهدار

 نظر دهید »

یا امام‌رضا علیه السلام....

19 بهمن 1395 توسط كودزري فراهاني

​

از بس کرم داری و لطف تو بی حد است

یک پنجره فولاد برای این بارگاه کم است…

 ☑️امروز؛ نصب پنجره فولاد جدید در صحن گوهرشاد روبروی ضریح  مطهر امام رضا علیه السلام

 3 نظر

دوباره بعد مدتها اومدم....بسم الله...

18 بهمن 1395 توسط كودزري فراهاني

بسم الله…

چهارسال پیش بود فکر میکنم که به جلسه سخنرانی آقای عباسی ولدی رفتم.از طرف حوزه رفته بودیم.موضوع جلسه درباره افزایش جمعیت بود.تا اون موقع هیچکس مثل ایشون نتونسته بود انقدر قانعم کنه در باره این مسئله….

امروز بعد مدتها دوباره رفتم تو سایتشون،مطالب خوبی داره توصیه میکنم ببینید.ضمنا تو کانال تلگرامشون توصیه میکنم عضو بشید:@abbasivaladi

کتاب« من دیگرما» شون فکر کنم خیلی خوبه،من که ندارمش:’(:’(:’(دراولین فرصت که پول اومد دستم میرم میگیرم ان شاء الله

یه کتاب پرسش و پاسخ هم ازشون دارم.واقعا کاربردیه.تو پست بعدی اسمشو میگم.برنامه رادیوییشونم از این به بعد میخوام گوش کنم.

اینستاگراممو حذف کردم.عوضش از این به بعد میخوام وبلاگم رو به روز نگه دارم.شما هم رفاقت کنید و تنهام نذارید.💕💕💕

ممنون…

یا هادی النقی علیه السلام

اللهم عجل لولیک الفرج…

 نظر دهید »

سلام هدیه خدا...

05 بهمن 1393 توسط كودزري فراهاني

بسم الله …

سلام محمد هادی خوبم،این وبلاگ چند وقته تغییر هویت داده وشده دفتر خاطرات من وشما.این چند وقته که خدای بزرگ ومهربون تورو به ما هدیه داده یک درس ساده اما بزرگ گرفتم که شاید قبلا میدونستم اما انقدر برام مجسم نشده بود.اون درس اینه که تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته.اگر هم برگی بیفته حتما به صلاح بوده که از شاخه اش جدا شده….

دوهفته پیش باز هم برام اتفاقی افتاد که راهی بیمارستان شدم.موقعیت نگران کننده ای بود.اما قبل رفتن به بیمارستان به خدا گفتم خدایا من بچه مو به کم کسایی نسپردم که حالا نگرانش باشم.بچه مو اول به تو بعدشم به امام هادی(صاحب اسمت)،امام حسن عسگری وامام زمان علیهم السلام سپردم.خودشونم نظر کردن تو رو برای مامان وبابا نگه داشتن.

اینو نوشتم تا اول در انظار عموم!!!!!!ازخدای بزرگم واهل بیت پیغمبر عزیزم(صلی الله علیه وآله)تشکر کنم ،بعدشم به خواهرای گلم بگم تو همه موقعیتا وهر جایی هستید اول توکلتون به خدا وبعدش امیدتون به اهل بیت علیهم السلام باشه.ریسمان رابطه تون رو با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف قطع نکنید،با آقا درد ودل کنید تو همه موقعیتای سخت،آقا رو ظاهر تو همه ابعاد زندگیتون بدونید،باهاشون حرف بزنید وگزارش کاراتون رو به آقا بدید،خودتونو دخترای معنوی آقا بدونید وبه این وسیله رابطه تونو با آقا صمیمی تر کنید.

برای سلامتی تن آقا بعد هرنماز دعا کنید،دعا کنید ازمون راضی باشن وبرای برآورده شدن حاجات آقا دعا کنید.

نمیدونم چه قدر از حرفام درست بود اما اینا کارایی بود که از وقتی عقلم یه سری چیزا رسیده تو زندگیم اجرا کردم ونتیجه گرفتم.
(البته شاید منصفانه نباشه اگه اینو نگم،تو پونزده سالگی وقتی به اردو رفته بودیم یه آقای بزرگی این توصیه ها رو کرد واز همون موقع تو زندگیم عملی شون کردم)

بگذریم،؛اینو که نمیشه انکار کرد که امام زمان علیه السلام به یاد همه ما هست،اما بیاید شیعه های بامعرفتی باشیم تا به موقعش هم به دادمون برسن….

قربون کرمشون برم.

چرحرفی وجسارت  کردم ببخشید.

بچه ها تو روخدا میاید تو وبلاگم نظر بذارید،نمیدونید چه قدر خوشحال میشم.

برای مهمون توراهی مون هم اگه دوس داشتید دعا کنید.

اللهم عجل لولیک الفرج…

یا امام هادی علیه السلام.

تابعد،یاعلی

 4 نظر

سلام سرباز امام زمان(عج الله تعالی فرجه).......

16 دی 1393 توسط كودزري فراهاني

بسم الله….

سلام عزیزدلم،سلام مسافر کوچکم…

الان که برای تو مینویسم باید دوماه دیگر هم به لطف خدا پشت سر بگذارم تا دیدن روی ماهت…این روزها که میگذرد فکرم درگیر چه مسایل عجیبیست…خیلی آدم معنوی ای نیستم متاسفانه…

این روزها همه اش فکر میکنم واقعا تو چه شکلی خواهی بود؟وقتی بیایی کودک صبور وخوش اخلاقی هستی یا بازیگوش وبدون صبر…به این موضوع وقتی فکر میکنم که از خانه همسایه طبقه بالا صدای گریه طولانی نوزادشان می آید،اما خوب میدانم قبل از این که به فکر صبر بودن یا نبودن تو باشم باید صبر را در خودم پرورش دهم…امیدوارم خواننده ها به افکار درهم برهمم نخندند اما حتی به این هم فکر میکنم که اتاق خوابت را چگونه تزیین کنم؟روزی هزاربار تصویر اتاق کودکانه ات را در ذهنم تصور میکنم.

به این هم فکر میکنم که نکند با آمدنت زندگی دو نفره من وپدرت به یک زندگی سه نفره سرد تبدیل شود…ولی از همه اینها مهمتر سلامتی توست…خداکند تو را سلامت به بغل بگیرم.

اما ارامش بخش تمام این افکار شلخته تکان های شیرین توست کودک بازیگوش وغیر قابل پیش بینی درونم…این روزها باتو که حرف میزنم سرباز امام زمان خطابت میکنم.

نمیدانم لیاقت این خطاب را داری یانه؟نمیدانم امام زمان ما را لایق پدر ومادر سربازش بودن میداند یانه؟من که از اول که تو مهمان دلم شدی خیلی التماسش کردم واشک ریختم خدا کند پدر عزیزمان دست رد به سینه مان نزند وما را برای خودش قبول کند.
آقای عزیزمان میداند که ما بعد از خدا به جز او کسی را نداریم،التماس اونکنیم،دست به دامن چه کسی بشویم؟؟؟امام زمان علیه السلام سرباز زیاد دارد، فرزند من نباشد آدم زیاد است که گره از کار دل امام زمان باز کند…اصلا همه عالم در خدمت امام زمان است….اما همین یک سرباز اگر فرزند من باشد ،من دیگر از آخرتم،از دنیایم،از عاقبتم ترسی ندارم…

شاید خوب نباشم اما خدا میداند عشق اهل بیت علیهم السلام  در دلم هست…اصلا توراهم برای عشق اهل بیت علیهم السلام خواسته ام نه چیز دیگر…

بگذریم غنچه ی عزیزم..بیصبرانه منتظر دیدنت هستم محمدهادی عزیزم…

السلام علیک یا هادی النقی(علیه السلام)

الهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

بعد از کلی وقت اومدم

09 آذر 1393 توسط كودزري فراهاني

سلام خواهرای خوب خودم.امیدوارم این مطلبو بخونید.

پارسال که این وبلاگو درست کردم هنوز مادر نبودم.اما ماه رمضون امسال  بود که متوجه شدم خدای مهربون بهم یه نعمت بزرگ عطا کرده ومن مادر شدم.خیلی خوشحال شدم.الان اومدم بگم منی که این وبلاگو با اسم تربیت حسینی درست کردم خودم تا الان چه قدر روی تربیت حسینی بچه خودم موفق بودم به حرفایی که زدم عمل کردم.

یادمه تو یکی از مطالبم از وسایلی گفته بودم که عکس کارتونای خارجی روشونه.تاحالا هرچی برای پسر گلم خریدم سعی کردم از این چیزا که مال مملکت خودمون نیست روش نباشه.

ان شاالله که از این به بعدش هم همینطور باشه.اگر چه الان بازار پر از این چیزاست.دلم بعضی موقع ها برای خودمون که این چیزا رو میخریم وتولید کننده ها که تولید میکنن میسوزه واز خودم سوالمیکنم آیا یه ایرانی با ذهن خلاقی که که داره باید خودشو زتدگیشو به چهار تا فیلم وکارتون محدود کنه؟؟

بگذریم درسم رو هم که غیرحضوری کردمو حال شدم مامور محافظت از تپه استراتزیک.(تو یکی از مطالبم  از خونه وخونه داری گفتم )بچه های حضوری ناراحت نشن ها این موردو فقط در مورد خودم گفتم.

هرروز برای پسرگلم دعا میکنم.از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف خواستم برای پسرم دعا کنن وبه عنوان سربازش قبولش کنن.پسرم رو هم وقتی باهاش حرف میزنم سرباز امام زمان صداش میکنم تا بلکه خد وآقاا ازم قبولش کنن.

پسرم هنوز دنیا نیومده ها .این که انقدر پسرم پسرم میکنم دلیل بر دنیا اومدنش نیست هاااااااااا.

برای پسرم دعا کنید خواهرای گلم،تاسلامت دنیا بیاد.به دعاتون توی این دوران حساس به شدت محتاجم.التماس دعا.

 2 نظر

به مناسبت ایام غمبار ماه صفر

09 دی 1392 توسط كودزري فراهاني

تنه نشسته بود به زانوی خسته اش

آهی کشید از دل از هم  گسسته اش

اشکش زگوشه های دو چشمش چکید تا

افتاد یاد مادر پهلو شکسته اش

یک کوچه ومادر وطفلی کنار هم

یک درب نیم سوخته وسرو پشت خم

در ذهن او تمام محن در مرور بود

کانجا بقیع بود سکوت وغبار غم

یک سو چهار پشته ی خشتی خشک دید

ابروی خود زفرط غضب سوی هم کشید

آنجا چهار جلوه ی حق زیر خاک بود

دست کسی ولی به زیارت نمی رسید

از خاطرش گذشت که تابوت پیکری

آن هم حسن ترین گل باغ پیمبری

در زیر تیر های جفا پیش اهرمن

تشییع شد میان غریبی،ستمگری

از زیر خاک یافت در آنجا سه نور عین

غیر از حسن،سه دسته گل از مزرع حسین

آقای ساجدین وشکافنده ی علوم

صادق ترین اهل بشر در دو عالمین

شمشیر را کشید به زانوی خود نشست

بر سینه جوشن وکمر رزم خویش بست

با خود مدام زمزمه می کرد جمله ای:

“تا انتقام چیز زیادی نمانده است”

“



 نظر دهید »

بن تن زدایی، یک هنر مادرانه

09 دی 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام،شهادت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم،امام حسن مجتبی علیه السلام وامام رضا علیه السلام رو خدمت شما خواهرای خوبم تسلیت میگم.

وبلاگ من در رابطه با تربیت حسینی هست اما مطلبی رو انتخاب کردم که در ظاهر نه ولی در باطن حتما مرتبط با این موضوع خواهد بود.

مطلب رو از سایت تبیان انتخاب کردم.یک تهاجم پنهان فرهنگی که همه ما متاسفانه،غافلانه گرفتارش شدیم…

خلاقیت های یک مادر با بصیرت. از حذف بن تن تا طرحی زیبا ….

قصد داشتم برای پسرم (محمدحسین) شلواری مناسب فصل زمستان بخرم. اما رفتن به بازار با آن وضع افتضاح فرهنگی حاکم بر لباس‌ها و البته قیمتهای سرسام آور و ترس از تکرار اتفاق عید سال گذشته، مانعم می‌شد.

عید نوروز سال گذشته برای پسرم (محمدحسین) یک دست لباس خریدم. بعد از چند روز تازه متوجه عکس بن‌تن در پشت لباس شدم. چون حوصله رفتن به بازار و تعویض آن را نداشتم، خودم را توجیه کردم که چون عکس در پشت لباس است خیلی جلب توجه نمی‌کند. روز اول عید که محمدحسین لباسش را پوشید، خیلی دلخور بودم که چرا موقع خرید دقت نکرده‌ام. کاش برای تعویض لباس اهمال کاری نمی‌کردم.کلی به مغزم فشار آوردم که با این لباس بن‌تنی چه کنم. 40 هزار تومن پول بالایش داده بودم. دور انداختنش اسراف بود و هدیه دادنش، ترویج این تیپ لباس‌ها و طرح‌ها محسوب می‌شد. به این فکر افتادم که یک تکه دوزی آماده بخرم و روی آن بچسبانم. ولی مطمئن بودم، تکه دوزی‌های موجود در بازار هم، همین عکس هاست؛ بن‌تن و مرد عنکبوتی و باب اسفنجی و باربی و زیبای خفته و… بالاخره به خواست خدا، فکری به ذهنم رسید.

خرجش یک دفتر 2700 تومنی و یک ساعت وقت گذاشتن بود. جلد بعضی از دفترهای سینا و ثنا و ثمین، طلقی است و از طرفی طرحهای مفهومی و زیبایی هم دارد. برای محو کردن چهره بن تن از پشت لباس، جلد یکی از دفترهای سینا را قیچی کردم و عکس سینا را از آن وسط درآوردم و روی عکس بنتن دوختم و شد اینکه می‌بینید.

مادرانه

امسال هم قصد داشتم شلواری برای محمدحسین بخرم که هم ارزان باشد، هم زیبا، هم منقش به عکس و طرحی جذاب، هم گرم و نرم و راحت، و علی الخصوص جین نباشد. چرا که معتقدم شلوار جین مانع حرکت راحت و ورجه وورجه بچه‌ها می‌شود. مطمئن بودم شلواری با این ویژگی‌ها به هیچ وجه در کل ایران پیدا نمی‌شود چه رسد به سبزوار!

اگر چنین لباسی در بازار پیدا شود که همه جوانب را در نظر گرفته باشد، بایستی به مسئولین فرهنگی کشور دست مریزاد گفت و کلی تقدیر و تشکر و عود و اسفند خرجشان کرد که گوش شیطان کر، چشم نخورند.

مادرانه

ز آنجا که دستی در خیاطی دارم تصمیم گرفتم خودم شلواری برایش بدوزم که تمام این نکات در آن لحاظ شده باشد. نیم متر پارچه زیبا و گرم و نرم به رنگ سبزخریدم 11000 تومن. از آنجا که زیپ و قزن مناسب شلوار بچه‌ها نیست و کودک را اذیت می‌کند، 30 سانت کشباف برای بالای شلوار و دور کمرش خریدم، شد3000 تومن.

جلد یک دفتر 2700 تومنی سینا را قیچی کردم برای طرح روی شلوار. دو عدد قرقره هم رنگ لباس هم برای چرخکاری زیر و روی لباس و دو عدد دکمه تزئینی هم خریدم. بعد از تکمیل شلوار و استفاده از عکس سینا روی شلوار، دوست داشتم یک نوشته یا یک سری عدد هم روی لباس پیاده کنم.

مصر بودم که از حروف و اعداد انگلیسی استفاده نکنم. اما روی اینکه از چه کلمه یا عبارت یا عددی استفاده کنم، خیلی فکر کردم. دوست داشتم از عددی استفاده کنم که واقعه یا تصویر خاصی را در ذهن تداعی کند. ابتدا عدد 1357، سال پیروزی انقلاب به ذهنم خطور کرد، اما در آوردنش وقت می‌برد و کمی برایم سخت بود. بالأخره عدد 9 را انتخاب کردم. مدنظرم 9 دیماه 88 بود. روز بصیرت ملت ایران.

جمعاً با حدود 18000 تومن یک شلوار همه چی تمام، برای پسرم دست و پا کردم. خدا را شکر.


مادرانه

 نظر دهید »

ماموریت زیبای من

24 آذر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام دوستای خوبم.امشب وقتی داشتم برای وبلاگم دنبال مطلب میگشتم چشمم خورد به یه عنوانی توی یه وبلاگ یه خانوم محترم با این عنوان:ماموریت زیبای من…

چون چند وقته که خودم هم دغدغه ای با این تیتر دارم روش کلیک کردم.ماجرا از این قرار بود که یه خانم تحصیل کرده،مومن ومحجبه که همسرداری رو به کسب درآمدترجیح داده بود از خودش در برابر کامنت هایی که براش گذاشته بودن دفاع کرده بود:اینجا عین مطالب رو براتون گذاشتم.واقعا جالبه لذت خوندنش رو از دست ندید:

ماموریت زیبای من

امروز که اومدم و اون دوتا نظر دیشب رو دیدم، هم خنده ام گرفت و هم دلم به حال چنین آدمهایی سوخت … متاسفانه توی کامنتهای خصوصی خیلی از این دست افاضات هست که من دیگه نخونده دیلیتشون میکنم … اما خیلیها هستند که حقیقتا نمی تونند درک کنند که من چرا با توجه به تحصیلکرده بودنم قبول کرده ام که با افتخار، تمام وقتم رو برای خونه و زندگیم بذارم. به این یکی توجه کنید:

” … از سبک نوشتن و اداره وبلاگت معلومه آدم خلاقی هستی. از اینهمه تسلطتت به ایات و احادیث و استفاده بجا و مناسب ازشون هم معلومه هوش و حافظت از حد نرمال بالاتره … مومن و محجبه هم هستی و توی این نظام خرت میره … مدرک دانشگاه تهران رو هم داری که همه جا روی دست میبرنش! … هر جور حساب کنی برای آدمی مثل تو کار پیدا کردن مثل آب خوردنه. من نمیتونم بفهمم چرا خودت رو اسیر خونه کرده ای؟ … من اگه جای تو بودم پادشاهی میکردم برای خودم، همسرداری سیخی چنده؟! … اون مال زنهای دوره قجره که مجبور بودن نونشونو از دست شوهرشون بگیرن. نه مال زن قرن 21 که خودش یه پا مرده! …

… به خدا من مزاحم نیستم. فقط دوست دارم بدونم چرا این کار رو میکنی؟ اگه دلیلت قانع کننده باشه قول میدم کارم رو ول کنم و بچسبم به خونه و زندگیم و همسرداریم … فقط خواهش میکنم جوابم رو بده … شاید این سوال خیلیها باشه و تو بتونی بهشون کمک کنی … “

فکر میکنم حالا وقتشه که دلیل اصلی توی خونه موندنم رو بگم. شاید به درد کسانیکه که حقیقتاً دنبال حقیقتند بخوره و مثل من تکلیفشون رو روشن کنه:

دیگه فکر کنم همه تون بدونید که من هم تا چند ماه قبل علیرغم توی خونه بودن، به این کار اعتقادی نداشتم و صرفاً به خاطر اینکه همسرجان دوست نداشت بیرون کار کنم، سر کار نمیرفتم. اما این که دقیقاً چی شد که نظرم عوض شد و این نگاه جهادی رو به ماجرا پیدا کردم رو تا حالا براتون نگفته بودم …

اواخر دی ماه بود. در ادامه تحقیقات برای کتابم، رسیدم به جنگ احد … فکر کنم همه تون بدونید که جنگ احد تنها غزوه در صدر اسلام هست که مسلمانها توش شکست خوردند. اونهم یک شکست خییییلی فجیع! … اما عجیب اینجاست که مسلمانها اولش با وجود تمام سختیها و کم بودن نیرو و تجهیزاتشون، بر مشرکین پیروز شدند. و درست وقتی پیروزیشون حتمی بود و مشرکین داشتند فرار میکردند و وقت تقسیم غنایم بود، ضربه نابود کننده به اونها وارد شد. میدونین از کجا؟

 

پشت میدان جنگ یه تپه بود به نام تپه احد. این تپه موقعیت استراتژیکی داشت و دست هرکس می افتاد میتونست به میدان جنگ مسلط بشه. اول اون تپه دست مسلمانها بود. پیامبر با درایت آسمانیشون این نکته رو فهمیدند و 50 نفر از نیروهای زبده رو مامور مراقبت از این تپه کردند و گفتند:

شما باید همینجا بمونید و از این تپه مراقبت کنید. جهاد شما در میدان نبرد نیست، بلکه اینه که هر طور شده نذارید این تپه به دست دشمن بیفته. برای همین هر اتفاقی که برای ما افتاد، چه پیروز بشیم و چه شکست بخوریم و حتی اگه همه مون کشته بشیم، شما باید از جاتون تکون نخورید و این تپه رو حفظ کنید. فهمیدید؟

همه گفتن: بععععله یا رسول الله. شما از ما جون بخواین! برین خیالتون راحت باشه که ما همینجا هستیم و مثل تخم چشممون از این تپه مراقبت میکنیم! … اما افسوس که این فقط در حد حرف بود. وقتی مسلمانها پیروز شدند و مشرکین فرار کردند، وقت تقسیم غنایم شد. اونها از دور میدیدند که همه داشتن تند و تند سهمشون رو از غنائم برمیداشتند و سر اینها بی کلاه مونده بود … و این شد که دهنها آب افتاد و زمزمه ها شروع شد:

_ این دیگه چه جور جهادیه که ما باید اینجا وایسیم و بقیه برن وسط میدون و حالش رو ببرن؟ … پس سهم ما چی میشه؟ مگه ما مسلمون نیستیم؟ … حتی شاید بعضیها گفتن: بریم بابا، کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من! ;0)  … و این شد که بیشترشون ول کردن و رفتن دنبال مال دنیا و فقط فرمانده شون موند با چند نفر معدود که گفتن: پیامبر اینجا رو به ما سپردن. پس از اینجا تکون نمیخوریم، تا وقتیکه خودشون بیان و بگن دیگه کافیه!

اینجا بود که یکی از فرماندهان مشرکین به نام خالد بن ولید - که از همون اول از دور حواسش به این تپه بود - از فرصت استفاده کرد و با نیروهاش حمله کرد و اون چند نفری که مونده بودند رو به شهادت رسوند و تپه رو تصرف کرد. و بعد اون سپاه تازه نفس از پشت سر به مسلمانهای از همه جا بیخبر که داشتند بغل بغل غنیمت جمع میکردند، حمله کردند …

 

و این شد سرآغاز شکست تاریخی مسلمانها و شهادت حضرت حمزه … و تا یک قدمی شهادت پیش رفتن پیامبر مهربانیها، طوری که دندان مبارکشون شکست … و بیش از 90 زخم برداشتن حضرت امیر و کلی ماجرای دلخراش دیگه.

همه ش به خاطر اینکه چند نفر فکر کردند عقلشون بهتر از پیامبری میرسه، که با آسمانها در ارتباطه و از حقیقت هر چیز آگاهه … پیامبری که خداوند به صراحت در وصفشون گفته: و ما ینطق عن الهوی . ان هو الا وحی یوحی و او هیچ سخنی را از روی میل و سلیقه خودش نمیگوید، و تمام سخنانش وحی الهیست که بر قلبش الهام میگردد …

چند لحظه چشمهام رو بستم و در دلم گفتم: عجب آدمای پستی بودن! آخه مگه ممکنه آدم از زبون پیامبرش بشنوه که شما جهادت اینه که همینجا بایستی و هر اتفاقی افتاد از جات جم نخوری، بعد به همین سادگی مطابق نظر خودش عمل بکنه، و د برو که رفتی؟!

تا چند روز ذهنم درگیر این ماجرا بود و هرچی بد و بیراه بلد بودم از ورای تاریخ نثارشون میکردم و خیالم راحت بود که اگه من جای اونها بودم جزو همونهایی میشدم که موندن و به جهادشون وفادار موندن.

در همین خیال خوش بودم که یک روز وقتی داشتم به خودم و زندگیم فکر میکردم، ناگهان همه چیز مثل تکه های پازل سر جای خودش قرار گرفت و تمام هارت و پورتهام رو باطل کرد. چی؟ یه جمله خییییلی معروف که هرکدوممون هزار بار شنیدیمش :

اینکه یادم اومد که پیامبر به من بعنوان یک زن مسلمان فرموده اند: ” جهاد المرء حسن التبعل “  جهاد زن خوب همسرداری کردن است … یعنی گفتن:

ای خانم رضوان! شما از طرف من مامور این بخش از دنیای اسلامی. تپه احد شما این خونه و زندگی شماست و این همسرجان که باید به بهترین نحو براش همسری کنی … تپه احد شما قلب همسرته که باید مراقب باشی همیشه فقط و فقط در تصرف عشق الهیش به تو باشه و کاری کنی که هیچ جا و هیچ کس رو به بودن توی این خونه و در کنار تو ترجیح نده …

سرت رو بالا بگیر و با افتخار برای انجام این ماموریت مهم تلاش کن. چون اگه موفق بشی، این خونه به یک دژ نفوذ ناپذیر تبدیل میشه که من دیگه خیالم راحته که دشمن از طریق آدمهای این خونه، کاری از پیش نمی بره …


حالا من با تمام هوشم، با تمام خلاقیتم، با مدرک دانشگاه تهرانم و با هر نعمتی که خدا بهم داده، ایستاده ام و با افتخار از تپه احد زیبایی که پیامبرم به من سپرده اند، مراقبت میکنم … و افتخار میکنم که تمام تمرکزم و توانم رو در خدمت اجرای ماموریتی گذاشته ام که از لبان مبارکشون خطاب به شخص من صادر شده … و عاجزانه از خدا میخوام که اونقدر دنیا دوست نباشم، که به طمع جمع مال و عنوان و مدارج بالای علمی محل ماموریتم رو ترک کنم …

این مطلب او خانوم عزیز بود.مطلب ادامه داشت ولی به خاطرترس از خسته کننده شدن وخونده نشدن اصل مطلب رو آوردم.

ضمنا از خانوم یادگاری به خاطر نظرات زیباشون متشکرم واقعا حرفاشون مشوقم هست.

 

 نظر دهید »

عزای حسین از مهد تا لحد

14 آذر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خواهرای طلبه ی خوب خودم،امیدوارم خوب باشید

امشب میخام تو این وبلاگ از راهکارهای عملی تربیت حسینی فرزندان صحبت کنم.بچه ها رو باید از اول اول،ازوقتی که به دنیا نیومدن با حسین علیه السلام وخط مشی امام حسین علیه السلام آشنا کرد.توی دوران بارداری برای بچه هامون هر روز زیارت عاشورا بخونیم ،اگه شد با صد لعن وصد سلام که دیگه چه بهتر.

داستان کربلا رو برای برای مسافرکوچولومون تعریف کنیم.از داستان امام حسین شروع کنیم وهر روز رو به داستان یکی از شخصیت های کربلا اختصاص بدیم.شاید این کارا وقتی بهشون فکر میکنیم خنده دار باشه ولی نباید فراموش کرد که حرف زدن وکتاب خوندن مادر برای جنینش  په قدر میتونه تاثیر گذار باشه.بچه از همون ابتدا که توانایی شنیدن پیدا میکنه به صدای مادرش اخت پیدا میکنه پس چه بهتر که این چیزا رو از زبون مادر مهربونش بشنوه.

سعی کنیم توی دوران بارداری کتاب های داستانی کودکانه ای درباره ی کربلا وامام حسین علیه السلام پیدا کنیم و براش بخونیم.سعی کنیم از اول بچه هامون رو متفکر بار بیاریم.این مواردی بود که تا الان بهشون فکر کرده بودم شما هم اگر به این موضوع خوب فکر کنید حتما میتونید برنامه هایی برای گذروندن اوقات فراغتتون  در دوران بارداری جور کنید.

بعد از به دنیا اومدن فرزند هم باید تا میتونیم به مجالس حسینی ببریمشون،داستان های زیبای کربلا رو (البته با لحن بچگانه و مهربانی مادرانه،طوری که بچه ها تصور بد وغمناکی نسبت به امام حسین علیه السلام وواقعه کربلا پیدا نکنن)براشون تعریف کنیم.هر سال محرم برای بچه ها پیراهن مشکی ووسایل عزاداری مهیا کنیم وفلسفه ی این کار رو براشون بیان کنیم.

در رابطه با این موضوع خاطره ای از مادر شهیدسید مهدی موسوی بیان میکنم.

مادر شهید سید مهدی موسوی یکی از رموز شهادت فرزندش را تربیت حسینی  ایشان می دانند.ایشان یکی از روش های تربیت حسینی فرزندانش را اینگونه برایمان بیان کردند:سید مهدی در روز 11 محرم الحرام به دنیا آمدو از همان روز اول لباس عزای حسینی را به تنش کردم و این عامل در نفوذ محبت  اهل بیت علیهم السلام  در دل فرزندانم بسیار نقش داشته  است.

خب دوستان، مطلبم به پایان رسید امیدوارم ایده هام به درد شما هم بخوره…..منتظر نظراتتون هستم…

 1 نظر

محرم فرصتی برای تربیت دینی کودکان

30 آبان 1392 توسط كودزري فراهاني

 

برادرم که فقط دو سال از من بزرگ تر بود می گفت «عزاداری واسه مرد است نه واسه دخترا!» بعد با غرور مردانه اش زنجیر کوچکش را برمی داشت و در انتهای دسته زنجیر می زد. من و مادرم اما، در حسینیه می ماندیم، من دنبال دخترکان هم سن و سال خودم می گشتم تا در آن چند شب همبازی پیدا کرده باشم و مادرم بیشتر دعا می خواند یا مثل بقیه عزاداری می کرد، هر وقت هم سوالی می پرسیدم سعی می کرد با جملات ساده بگوید چرا دعا می خواند یا گریه می کند.

 

روزهای عاشورا و تاسوعا تعزیه داشتیم، دایی خودم هم جزو تعزیه خوان ها بود، فهمیدن معنای اشعار تعزیه برای من کمی سخت بود، اما باز هم مادرم برایم می گفت داستان کدامیک از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله روایت می شود و تعزیه چه می گوید. اکنون سال ها گذشته است، شکل و صورت عزاداری های من با دیروزها کمی فرق کرده است، اما خوب می دانم که آنچه از دین و مذهب می دانم ریشه در همان روزهایم دارد.

یکی دو روز بیشتر تا تاسوعا و عاشورا نمانده است، این روزها برگزاری مراسم  مهمی همچون عزاداری های محرم یا مراسم احیاء در شب قدر به کودکان نشان می دهد اتفاقاتی در هستی می افتد که روزمره زندگی انسان ها را تحت تاثیر قرار می دهد، اتفاقاتی که شکوه یک واقعه را نشان می دهد و شوری حماسی در تاروپود جامعه می اندازد تا جایی که این شور و حماسه شامل حال کودکی مانند او نیز می شود، زیرا ترانه های شاد برنامه های کودکش کمتر می شود، مهد و مدرسه اش تعطیل می “‹شوند و دیگر خبری از جشن تولد و دیگر مراسم  شاد نیست. باید توجه کنیم آشنایی کودکان با دین و عقاید اسلامی در متن همین روزها اتفاق می افتد و در واقع روزهای خاص مذهبی زمینه تفکرات دینی و بستری مناسب برای تربیت دینی آنان را فراهم می آورد. فراموش نکنیم خود ما نیز اگر عشقی در دل نسبت به خاندان اهل بیت علیهم السلام داریم ریشه اش را باید در خاطرات همین روزها جستجو کنیم.

«مامان چرا گریه می کنی؟»، «بابا چرا ناراحتی؟» این پرسش هایی است که معمولا کودکان بعد از دیدن چهره اشک آلود یا اندوهگین والدینشان می پرسند و این بهترین زمان برای توضیح دلیل عزاداری هاست، اما باید توجه داشته باشید که توضیح دادن این وقایع نباید به گونه ای باشد که کودکان احساس وحشت و ترس کنند، بنابراین از بیان جزئیاتی که دل نازک کودکان را به درد می آورد پرهیز کنید و سعی کنید وقایع کربلا را با زبانی کودکانه برایشان روایت کنید؛ روایتی که بتواند در دل کودک بنشیند تا جایی که اصولی همچون مبارزه با ظلم، عشق به همنوعان، کمک به ضعیفان، حق طلبی، راستگویی و… را در ذهن کودک حک کند.

 

فراموش نکنید شما در دوره ای زندگی می کنید که کودکان بیش از این که با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله مانوس باشند با شخصیت های تخیلی کارتون هایشان مانوس شده اند.

با توجه به این که برنامه های کودک در این ایام فضایی آرام تر و محزون تر دارند و کوچه و محله هم نشانه های زیادی از حضور عزاداری مذهبی دارند، سعی کنید رنگ و بوی خانه را هم با این فضا هماهنگ کنید،بسیاری از خانواده ها در این روزها خودشان مراسم عزاداری برپا می کنند یا نذری می دهند، اما در خانه هایی که چنین مراسمی برپا نیست والدین بخصوص مادر، بهتر است تغییراتی در فضای خانه ایجاد کند که نشاندهنده همسویی با عزاداری ها باشد؛ قرار نیست حتما با پخش مداحی یا نوحه سرایی چنین فضایی آماده شود، می توان با تغییر رنگ لباس در روزهای تاسوعا و عاشورا، خواندن قرآن یا دعا، تغییر موسیقی هایی که معمولا در خانه پخش می شود یا با آویزان کردن یک پرچم سیاه در خانه، همسویی با عزاداران را به کودک نشان داد تا او گمان نکند این مراسم مربوط به آدم های بیرون از خانه است.

باید توجه داشت برنامه های کودک در این ایام تغییرات نسبتا زیادی پیدا می کنند؛ ترانه های شاد پخش نمی شود و فضای برنامه ها در سکوت بیشتری قرار دارد، مجری ها معمولا لباس های تیره تر می پوشند و خنده و شادی کمتری از خود نشان می دهند، بنابراین سعی کنید برای کودک برنامه های جایگزینی که متناسب با این فضاست قرار دهید.

محرم و کودکان

دیدن تعزیه، دسته های عزاداری، نمایشگاه هایی که معمولا به مناسبت این ایام برگزار می شود گزینه های مناسبی است. اگر کودک را به دیدن مراسم تعزیه بردید، با زبان ساده ای روایت تعزیه را به کودک بگویید، بسیاری از کودکان به دلیل این که از داستان تعزیه سردرنمی آورند کلافه و خسته می شوند.

بد نیست سری هم به کتابفروشی ها بزنید و کتاب های داستانی را تهیه کنید که برای گروه سنی کودکان است و وقایع کربلا را با زبانی کودکانه و به صورت مصور نشان می دهد.

یک راه دیگر هم استفاده از اشعار کودکانه است، اگر کتابی در این زمینه پیدا نکردید با یک جستجوی اینترنتی می توانید گلچینی از این اشعار را تهیه کنید و برای کودکان بخوانید. همچنین می توانید کودکان را در کمک کردن به مراسم مختلف مذهبی شریک کنید، آنها می توانند در پخش کردن غذاهای نذری کمک کنند، به عزاداران خرما یا شیر تعارف کنند و خود را جزئی از عزاداران امام حسین علیه السلام ببینند.

نکته دیگری که قابل ذکر است نقد برنامه های عزاداری در مقابل کودکان است. به خاطر داشته باشید کودکان با توجه به سنشان یک داستان کلی را از محرم یاد می گیرند و نقد جزئی شما می تواند بر این کلیت یادگیری شده، اثر بگذارد. بنابراین اگر به اشعار برخی مداحان یا کیفیت یک عزاداری ایرادی وارد است این را در جمع بزرگ ترها بیان کنید نه در حضور کودکان.

شما خودتان هم این هویت مذهبی را در کودکی کسب کرده اید و با مطالعه و تعمق بیشتر در طول سال های متوالی، توانایی تشخیص درست و غلط را به دست آورده اید پس اجازه دهید هویت مذهبی کودک شکل بگیرد و در سنین نوجوانی که پرسش های اساسی تری برایش ایجاد می شود با تفکر و تعمق خودش به این جزئیات بپردازد.

 نظر دهید »

یادداشت های استاد پناهیان

28 آبان 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خواهرای طلبه ی خوب خودم،امیدوارم خوب باشید

مطلبی که براتون می نویسم رواز وبلاگ استاد پناهیان انتخاب کردم.(یادداشت 210 و291)

مراحل تربیت فرزند:

پیامبر خدا (ص) :

فرزند، هفت سال آقاست، هفت سال بنده وهفت سال وزیر.

اگر تا 21 سالگی اخلاق و رفتارش را پسندیدی {که خوب} وگرنه به حال خود رهایش کن که تو در پیشگاه خداوند متعال معذورى. (میزان الحکمه ص 109)

در هفت سال اول، به بچه خوب محبت کنید، تمایلات بچه تعادل پیدا می‌کند، هفت سال دوم، خوب بهش دستور دادند، بچه تکلیف‌پذیر می‌شود، هفت سال سوم، خوب بهش مشاوره دادند، تشخیص بچه بالا می‌رود. بچه تو هفت سال سوم، می‌گوید مامان چه کار کنم؟ من نمی‌دانم، خودت فکر کن. بله بله، پانزده سالش است، بچه نیست، بهش بگو خودت فکر کن! پیامبر فرمود، نظر بدهد، بگذار زمین بخورد. پدر و مادرها یقه بچه‌ها را چسبیدند، هجده سالش است، نخوری زمین! بابا ولش کن این را ! برای آبرو و عزت خودش تو فامیل و در و همسایه بچه را دارد خفه می‌کند.

خب، تو این سه دوران با بچه خوب برخورد کنید، بچه بیست و یک سالش می‌شود. می‌گوید خب من تکلیفم چیست؟ می‌گوییم تو تکلیفت این است که این کارها را انجام بدهی. می‌گوید باشد. تکلیف‌گریزی عادت همه ابناء بشر نیست. ما دوست داریم خدا به ما یک دستوری بدهد که ازش سر در نیاوریم ، بگردید این را در خودتان می‌توانید پیدا کنید.

 نظر دهید »

40 نکته تربیتی

14 آبان 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خانومای عزیز،فرارسیدن ماه عزای حسینی روبه شما تسلیت میگم،عزاداری هاتون قبول باشه انشاالله،برای من حقیر هم دعا کنید

مطلب امروز رو از سایتwww.lalay.irانتخاب کردم.شما هم سربزنید ،مطالب جالبی داره.

40نکته تربیتی



nt> Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> n="false” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ayout v:ext="edit">

1- هدیه را اول به دختر بدهید.

2- با طفل خود بازی کودکانه بکنید.

3- اطفال را بخاطر گریه هاشان نزنید زیرا تا مدتی گریه شهادت به وحدانیت خداوند، شهادت به نبی اکرم و دعا برای والدین است.

4- فرزندان خود را ببوسید. پس همانا برای هر بوسیدن درجه ای در بهشت است.

5- با سلام کردن به فرزندتان به او شخصیت دهید.

6- کودک را در کارهای کودکانه خود تمسخر نکنید. کارهایش را احمقانه نخوانید.

7- فرزند را زیاد امر و نهی نکنید تا جرات پیدا کند و در بزرگسالی نافرمان شود.

8- به فرزندان خود شخصیت دهید.

9- به وعده خود وفا کنید.

10- برای تربیت جنسی کودکان، پدر و مادر باید نخست به فرزندان بیاموزند که سرزده وارد اتاق نشوند و اجازه بگیرند. در این راستا مادران دقت کنند هنگام نظافت بچه ها و نوزادان، کودکی دیگر بخصوص همجنس نظاره گر نباشد. از زمان خردسالی با اندام تناسلی و ران ها و سینه های طفل بازی نکنید.

نباید فرزندان را در محیط های خلوت، تنها با دیگری خصوصا خواهر و برادر آزاد گذاشت.

دختر 6 ساله را مرد نامحرم بر دامن ننشاند و نبوسد.

نباید اندام دختر بچه ها در برابر دیگران عریان باشد.

در کودکان عشق و علاقه به نماز را ایجاد کنیم.

در سنین بالاتر از بلوغ و نشانه هایش دختر و پسر را آگاه کنیم.

11- لوس کردن، کودکان را موجوداتی ضعیف و بی اراده بار می آورد.

12- کودک را تحقیر نکنید.

13- برای کودکان خود دعا کنید.

14- تذکرات را با ملایمات بیان کنید تا سدی بین والدین و فرزندان نشود.

15- اگر کودک در خانه مورد احترام باشد، کمتر از اوامر پدر و مادر سرپیچی می کند. احترام به کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک است.

16- مربی خوب کسی است که خواسته های کودک را از راه های صحیح و با روش درست تعدیل کند.

17- ایمان را در کودکتان تقویت کنید.

امام صادق علیه السلام می فرماید: احادیث اسلامی را به فرزندان خود هر چه زودتر بیاموزید، قبل از آنکه مخالفین بر شما سبقت گیرند و دل های کوکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان، پدران مسلمانی که هیچ یک از فرائض دینی را به فرزندان نمی آموزند. به ناچیزی از امور مادی درباره آنها قانع اند. من از این مردم بری و بیزارم.

18- از مچ گیری و رفتار سرورانه با کودکان بپرهیزید.

19- فرزند را راستگو تربیت کنید. در خانه طوری رفتار کنید که اطفال به راستگویی عادت کنند.

20- کودک را نترسانید زیرا ترس شخصیت کودک را از بین می برد و دچار اختلال روانی می کند.

21- نوازش یکی از غذاهای روانی کودک است باید به اندازه کافی از آن تغذیه شود.

22- زشتی گناه و تنفر مردم از گناهکار را به کودک بفهمانید.

23- بستر بچه ها از 6 سالگی از هم جدا باشد.

24- تذکرات وقتی اثر دارند که والدین خود مجری و عامل آنها باشند. توجه داشته باشید فرزندان آنگونه که ما می خواهیم نمی شوند بلکه آن طوری که ما هستیم می شوند.

- بین نظم در خانه و بیرون فرق قائل شوید و اجازه دهید در خانه آزادانه بازی کنند.

6- رفتارهای غیر منتظرانه کودکان را تا حدودی تحمل کنید.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

- در تذکر دیگران را به رخ او نکشید و کسی را با او مقایسه نکنید.

- از طریق داستان سرایی بسیاری از مفاهیم خوب را به کودک القا کنید.

- شیطنت کودک در خردسالی نشان دهنده زیادی عقل او در بزرگسالی است آن را سرکوب نکنید.

- کودکان را از 7 سالگی امر به نماز و از 9 سالگی به روزه کنید.

- به فرزند خود قرآن بیاموزید.

- از متهم کردن اطفال به دروغ گویی خودداری کنید.

- حس کنجکاوی کودک را با حوصله ارضا کنید.

- در برابر فرزندان هیچ گاه مشاجره نکنید.

- کودکان از مرگ در هراسند بخصوص مرگ والدین.

- استعدادهای فرزندان را کشف کنید و آن ها را شکوفا کنید.

- از نظر مادی نه بی توجه باشید نه کودک را ارضا کنید هر دو خطرناک است.

- تنها نقطه امید و مایه شادی کودک، مهر پدر و مادر است روان او را مضطرب نسازید.

- مناسب تکامل کودک به او آزادی دهید و او را به اختیار خودش بگذارید.

0- تربیت فرزند و آموزش واجبات از وظایف والدین است و کسانی که به این امر توجه ندارند مورد نکوهش هستند

 نظر دهید »

فرزند حسینی

09 آبان 1392 توسط كودزري فراهاني

 نظر دهید »

الگوهای تربیتی و اخلاقی فدائیان حسینی

09 آبان 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خانومای گل،خوبید؟خیلی وقته به وبلاگم سر نزدم.

دوست هم ندارم به گروه کسایی بپیوندم که یه وبلاگ اینجا درست میکنن وبعد از 2،3بار مطلب گذاشتن وبلاگو ول میکنن به امان خدا…

امروز با یه مطلب جدید اومدم.مطلب امروز درباره ی الگوهای تربیتی واخلاقی فداییان حسینی هست.

الگوهای تربیتی و اخلاقی فدائیان حسینی



  1. الگوی وفاداری:


در رأس یاران وفادار امام حسین علیه السلام ، حضرت ابوالفضل العباس قرار دارد،که تجلی ایثار او در سقایی کودکان امام به اوج می رسد.



  1. الگوی کهن سالان:


حبیب بن مظاهر ، پیر مردی که با شجاعت تا آخرین قطره خونش از امامش یاری کرد، الگوی کهن سالان است. مسلم بن عوسجه از دیگر کهنسالانی است که اولین شهید روز عاشورا بود.



  1. الگوی نادمان:


حر بن یزید ریاحی صبح عاشورا توبه کرد و همراه برادرش مصعب، پسرش بکیر و غلامش عروه به امام پیوست.



  1. الگوی راز داری:


پیک امام قیس بن مسهر، نامه رسان مبارزی است که برای فاش نشدن اسرار امام شهادت را با آغوش باز پذیرفت.



  1. الگوی محبت:


عابس به امام فرمود: ای حسین به خدا سوگند ، هیچ کس نزد من در روی زمین محبوب تر و عزیز تر تو نیست. و اگر ممکن بو د با چیزی بهتر از جانم از تو دفاع کنم ، چنین می کردم.



  1. الگوی نمازگزاران:


ابوثماله صیداوی ، هنگام نماز ظهر را به امام یادآور شد.



  1. الگوی سبقت:


علی اکبر ، اولین شهید بنی هاشم است . مسلم عوسجه از سبقت گیرندگان شهادت از غیر از بنی هاشم است.


 نظر دهید »

مادر!دستان مهربان توست که مُهر مِهر حسین را بر پیشانی ام مینشاند...

17 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

ravag17

 نظر دهید »

تبریک...

16 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام وفاطمه زهرا سلام الله علیها  مبارک باد…

 نظر دهید »

فرزند حسینی.....

16 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

فرزند حسینی:

 نظر دهید »

امام حسین علیه السلام وتربیت فرزند<قسمت اول>

16 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

 


امام حسین(ع)و تربیت فرزند(1)

سلام به همه ی خواهرای خوب خودم…امیدوارم حالتون خوب باشه…

امروز هم با یه مطلب جدید درباره ی تربیت حسینی اومدم…امروز میخوایم الگوهای تربیتی امام حسین علیه السلام رو بررسی کنیم…

تربیت صحیح فرزندان از ضروری ترین وظایف والدین به شمارمی آید. انجام دادن این وظیفه مهم، حساس و ظریف بدون تکیه بردیدگاههای صاحب نظران آگاه و مطمئن ممکن نیست. ما معتقدیم که معصومان(علیهم السلام)در همه ابعاد هدایتی و تربیتی الگوهایی کامل و مطمئن به شمار می آیند و تکیه بردیدگاهها و رفتارهای تربیتی آنان در مسیر تحقق وظیفه خطیر تربیت فرزندان، بهترین ره توشه است. معصومان( علیهم السلام)همه نور واحد بوده، هدف مشترک داشتند; ولی به اقتضای گوناگونی موقعیتها در سیره تربیتی آنان دیدگاهها و رفتارهای تربیتی گوناگون به چشم می خورد. کنارهم نهادن مجموعه دیدگاهها و رفتارهای تربیتی آنان الگویی کامل ازنظام تربیتی اسلام عرضه می کند. در میان معصومان(علیهم السلام)امام حسین(ع)از موقعیت ویژه ای برخوردار است و این موقعیت به زندگی و سیره تربیتی آن حضرت برجستگی خاصی بخشیده است. این مقاله برآن است تا نکاتی از سیره تربیتی آن حضرت را دردو بخش ارائه کند. بخش اول برخی نکات تربیتی است که تا پیش از حادثه کربلا تحقق یافته و به ما رسیده است و بخش دوم نگاهی مستقل به حادثه عظیم کربلا و بیان نکات تربیتی آن. ذکر این نکته مفید می نماید که ازبخش پایانی عمر شریف حضرت یعنی زمان تحقق حادثه کربلا نکات تربیتی بیشتری در دسترس داریم. سبب این امر دو چیز می تواندباشد:

نخست آنکه حادثه کربلا به خاطر بی نظیر بودن آن بیش ازسایرحوادث موردتوجه سیره نویسان و مورخان واقع گردید وبنابراین، اسناد بیشتری از آن در دسترس است که می توان از لابلای آن نکات تربیتی بیشتری کشف کرد; و دیگر آنکه در این مقطع ازعمر شریف حضرت، فرزندان و اهل بیت او به طور مستقیم همراهش بودند و در نتیجه زمینه بروز نکات تربیتی بیشتری فراهم بوده است; و شاید این امر، یکی از اسرار پای فشاری امام بر حضوراهل بیت در کربلا بوده است. از این رو، شایسته است پژوهشگران عرصه تربیت اسلامی فرصت را غنیمت شمرده، حادثه کربلا را باتوجهی عمیق تر از منظر تربیت بنگرند ونکات تربیتی سودمندی را از آن استخراج کنند.

بخش اول

زمینه سازی تربیت

در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلکه به زمینه های تربیت و شرایط قبل ازتولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. ازاین رو در روایات معصومان(علیهم السلام) زمینه ها و شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید. از جمله این نکات پرهیزکردن از همبستری در شبی است که انسان قصد مسافرت دارد. امام حسین(ع)خطاب به اصحابش فرمود:

«اجتنبوا الغشیان فی اللیله التی تریدون فیها السفر فان من فعل ذالک ثم رزق ولدا کان احولا»

از همبستر شدن با همسرانتان در شبی که قصد مسافرت داریدبپرهیزید; (زیرا)اگر در اثر آن فرزندی روزی شود احول(لوچ)خواهدبود.» (1)

اظهار محبت به فرزندان

محبت به فرزندان امری درونی است که خداوند آن را در دل والدین به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم می نمایدو آثار تربیتی در پی دارد ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین و مربیان می توانند در پرتو آن زمینه تربیت صحیح رافراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند در حالی که محبت وقتی سازنده وتاثیر گذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.امام حسین(ع)به عنوان الگوی تربیتی مطمئن و کامل محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان دانسته، در قالبهای گوناگون به ابراز آن می پرداخت. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز.

عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: «کنت عندالحسین بن علی(علیهماالسلام)اذ دخل علی بن الحسین الاصغر فدعاه الحسین(ع)و ضمه الیه ضما و قبل مابین عینیه ثم قال: بابی انت اطیب ریحک و احسن خلقک…» (2)

«نزد حسین بن علی(ع)بودم که علی بن حسین(ع)وارد شد. حسین(ع)(امام سجاد(ع))او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»

تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان

یکی از شیوه های تربیتی مورد اتفاق صاحب نظران عرصه تعلیم وتربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، به تکرار و تقویت رفتار می انجامد.

چه بسا فرزندان از ارزش و اعتبار صفات مثبت خود آگاهی نداشته، در نتیجه به شخصیت حقیقی و توانمندیهای ثبت خویش پی نبرده، خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. ازاین رو والدین و مربیان باید ویژگیهای مثبت فرزندان را کشف وبرجسته سازند; مورد ستایش و تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان در کانون توجه است. برتشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی ومعنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد(ع)فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بربالینم آمد و فرمود:

ماتشتهی؟ فقلت: اشتهی ان اکون ممن لااقترح (3) علی الله ربی مایدبره لی، فقال لی: احسنت ضاهیت ابراهیم الخلیل صلوات الله علیه حیث قال جبرئیل(ع): هل من حاجه؟ فقال: لا اقترح علی ربی بل حسبی الله و نعم الوکیل.» (4)

چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی; به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ اودر جواب فرمود:(درباره آنچه پیش آمده)از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.

در این حدیث ملاحظه می شود که امام حسین(ع)در مقابل پاسخ عارفانه و دلنشین فرزندش که براساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی هم نداشت. جمله «احسنت »را به کار برد و او را به «ابراهیم خلیل » تشبیه کرد.

اهمیت آموزشهای دینی فرزندان و قدردانی از معلمان و مربیان

در اسلام دانش آموزی مورد اهتمام شدید بوده و رهبران دینی پیروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ویژه معارف دینی،تشویق کرده اند.

براساس سخنان معصومان(علیهم السلام)، معلمان و مربیان، به خصوص آنان که در تعلیم آموزه های دینی می کوشند، حق بزرگی برجامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانی و سپاسگزاری قرارگیرد تا رغبت و انگیزه بیشتری بیابند. مرحوم بحرانی درحلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفی که از فضلا و زهاد بود. چنان نقل کرده که شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین(ع)به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید. معلم جمله «الحمدلله رب العالمین » را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله… به اوهدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود:

«و انی تساوی عطیتی هذا بتعلیمه الحمدلله رب العالمین » .

هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین » است. (5)

احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج

جوانان به سبب کمی تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، اما آنان دیگر دوران کودکی و نوجوانی را پشت سرگذاشته و به حدی از رشد رسیده اند که خود حق انتخاب داشته،برای خود تصمیم بگیرند. از این رو، شایسته است والدین در دوران کودکی و نوجوانی زمینه استقلال و قدرت تصمیم گیری آنها را فراهم آورده، آنان را چنان تربیت کنند که سمت انتخابهای معقول وتصمیمهایی منطقی پیش روند و مصالح واقعیشان را بر منافع آنی وزودگذر ترجیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیمها و انتخابهاشان احترام نهاد. جوان در طول زندگی با انتخابهای گوناگون رو به روست و یکی از مهمترین آنها گزینش همسراست. در این مساله،چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، بایدبه وی حق انتخاب داد و از ازدواجهای تحمیلی پرهیز کرد. حسن (6) ،فرزند امام حسن مجتبی(ع)یکی از دختران امام حسین(ع)راخواستگاری کرد. امام حسین(ع)به او فرمود: «اختر یا بنی اجتهما الیک.» فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست داری انتخاب کن.

فرزند امام مجتبی(ع)شرم کرد و جوابی نداد. آنگاه امام حسین(ع)فرمود: من دخترم فاطمه را برایت انتخاب کرده ام; زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص)شبیه تر است.» (7)

ملاحظه می شود با این که فرزند امام مجتبی(ع)به احترام عمو ودخترانش به طور مشخص از دختر خاصی خواستگاری نکرد و امر را به عمویش وانهاد; امام حسین(ع)به انتخاب وعلاقه فرزند برادرش اهمیت داد و از او خواست خودش آن را که بیشتر دوست دارد به همسری برگزیند.

تربیت عملی

بی تردید مؤثرترین عامل در تربیت اخلاقی و دینی فرزندان رفتارهای درست والدین است. پرواضح است که زبان رفتار از زبان گفتار بسی نافذتر است و در عمل آثاری نهفته است که هرگز ازگفتار برنمی آید. کودک و نوجوانی که پیوسته شاهد اعمال نیک والدین است، بطور غیر مستقیم سرمشق می گیرد و به انجام کارهای نیک تشویق می گردد. در سیره تربیتی ائمه اطهار(علیهم السلام)تربیت با رفتار و عمل بارزترین بعد تربیت است. فرزندان ائمه(علیهم السلام)با دیدن رفتار آنان سرمشق گرفته، عمل می کردند. شعیب بن عبدالرحمن خزائی می گوید: هنگامی که امام حسین(ع)در کربلا به شهادت رسید بردوشش نشانه ای وجود داشت. ازامام سجاد(ع)درباره آن پرسیدند، امام سجاد(ع)بسیار گریست وفرمود: «این، اثر بارهای غذایی است که پدرم بردوشش حمل می کردو به خانه های تهیدستان می برد.» (8)

آری، امام سجاد(ع)پیوسته این رفتار را از پدرش مشاهده کرد وسرمشق گرفت و عمل کرد. بدین سبب، امام باقر(ع) فرمود: «(پدرم)علی بن الحسین(ع)شبها کیسه نان بردوش حمل می کرد و(به مستمندان)صدقه می داد.» (9)

پی نوشتها:

1- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 711.

2- بحار الانوار، ج ؟

3- اقترحت علیه شیئا: سالته ایاه من غیر رویة و منه الحدیث « ان رسول الله(ص) لا یقترح علی ربه فی شی ء یامره به »(مجمع البحرین، طریحی، ج 2، ص 404.)

4- بحار الانوار، ج 46، ص 67، ح 34.

5- حلیة الابرار، سید هاشم بحرانی، ج 1، ص 582.

6- در کتب سیره و تاریخ ائمه(ع) از حسن به عنوان یکی از فرزندان امام مجتبی(ع) یاد شده، شیخ مفید در الارشاد از او چنین یاد می کند: « و اما حسن بن احلسن فکان جلیلا، رئیسا، فاضلا، ورعا…»(الارشاد، ص 196، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 192، بحار الانوار، ج 44، ص 163، عوالم، ج 2، ص 306.)

7- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 632.

8- حلیة الابرار، ج 1، ص 582.

9- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 153.


 نظر دهید »

یک دعا.....

15 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که آیا افکار ما حسینی، کربلایی و محرمی هست یا نه؟

راستی دین خدا چقدر برای ما اهمیت دارد؟ جان من مهمتر است یا دین خدا؟

فرزندان من مهمتر هستند یا عزت دین خدا و خواست خدا؟

زندگی ما چقدر حسینی است و آیا من حاضرم که جان خود را در رکاب ولی خدا و در راه دین خدا بدهم یا نه؟

آیا ما آماده ایم که 6 ماهه ی خود را در راه خدا و دین خدا بدهیم؟یا اینکه اصلا حاضر نیستیم که در راه  دین خدا و در مسیر امام حسین علیه السلام حرکت کنیم چه برسد به اینکه بخواهیم جان خود را در راه خدا و بر پایی دینش بدهیم.

خدای من، منی که خود حسینی نیستم چگونه می خواهم فرزندی حسینی تربیت کنم؟

خدای من، من و فرزندانم را حسینی گردان و برای خود و فرزندانم طلب شهادت دارم.


 1 نظر

فاطمه سلام الله علیها چه کرد که فرزندش حسین علیه السلام شد...

13 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خواهرای طلبه عزیزم،امیدوارم تا الان از مطالب وبلاگم استفاده کرده باشید..

مطلبی که امروز  میخام تو وبلاگم بذارم درباره اینه که مادر بزرگی مثل فاطمه ی زهرا چه کرد که فرزند بزرگی مثل حسین علیه السلام  رو تقدیم خداکرد.

الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها

درس محبت در خانه حضرت زهرا سلام اللّه عليها بطور كامل ارائه مي شد و آن حضرت كه خود ازسرچشمه محبت وعطوفت رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم سيراب شده و قلبش كانون محبت به همسرو فرزندانش بود.
مقام معظم رهبري :
اسلام فاطمه سلام اللّه عليها ،آن عنصر برجسته و ممتاز ملكوتي را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفي مي كند، زندگي ظاهري او ،جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوري او، فداكاري او، شوهرداري او، مادري او، همسرداري او، مهاجرت او الگوي زني كه اسلام مي خواهد بسازد اين چنين است.1
يكي از مهمترين روشها در تربيت ، روش الگويي است زيرا تأثير شخصيت الگو در شكل گيري رفتار ومنش تربيت شونده به مراتب بيشتر از موارد ديگر است. اسلام نيز به اين روش اهميت زيادي داده است و قرآن كريم بخشي از آيات مبارك خود را به معرفي مردان و زنان موحد و ثابت قدمي اختصاص داده است كه در شرايط گوناگون ،صلاحيت وشخصيت خود را بروز داده و حق محوري خويش را به اثبات رسانده اند. از زنان پاك دامن وعفيفي چون مريم سلام اللّه عليها ، آسيه همسر فرعون سلام اللّه عليها و دختران شعيب كه الگوي زنان در شرايط مختلف مي باشند تجليل وستايش كرده است.
يكي از عاليترين الگوهاي قابل پيروي براي انسانها بويژه زنان ، حضرت صديقه طاهره ، فاطمه زهرا سلام اللّه عليها است. درباره زندگاني حضرت زهرا سلام اللّه عليها كتابهاي بسياري به رشته تحرير درآمده اما بررسي كاربردي و ارائه الگوهاي رفتاري آن حضرت كمتر موردتوجه قرار گرفته است. كه در اين مقاله به طور مختصر به برخي از آنها اشاره مي شود.

۱- محبت به فرزند:
دانشمندان علوم تربيتي مي گويند: كودكان در تمام دوران كودكي به محبت و اظهار علاقه نيازمندند. كودك مي خواهد پدرومادر او رادوست داشته باشند و نسبت به اواظهار علاقه كنند. كودك چندان توجهي به لباس ، خوراك و محل زندگي ندارد اما به اين موضوع توجه دارد كه آيا او را دوست دارند يا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا سلام اللّه عليها بطور كامل ارائه مي شد و آن حضرت كه خود ازسرچشمه محبت وعطوفت رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم سيراب شده و قلبش كانون محبت به همسرو فرزندانش بود در اين جهت نيز وظيفه مادري خود را به بهترين شكل انجام مي داد.
سلمان فارسي مي گويد: روزي حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها راديدم، كه مشغول آسياب كردن غله است. فرزندش حسين عليه السلام به گريه افتاد و بي تابي مي كرد.عرض كردم : براي كمك به شما ، غله را آسياب كنم يا بچه را آرام نمايم؟ حضرت فرمود: من به آرام كردن فرزند اولي هستم. شما آسياب را بچرخانيد.2

۲- همبازي با فرزندان
يكي از نيازهاي طبيعي كودك، بازي كردن است كه براي او هم ورزش جسمي است و هم ورزش فكري ، موجب شادي روح و روان او شده و او را با نشاط بار مي آورد.
حضرت زهرا سلام اللّه عليها به اين نكات ظريف توجه داشت. نقل شده فاطمه سلام اللّه عليها فرزندش حسن عليه السلام را روي دست مي گرفت و بالا مي انداخت و حركت مي داد و مي فرمود:
اشبه أباك ياحسن واخلع عن الحق الرّسن
واعبد الهاً ذامنن ولاتوال ذا الاحسن
«اي حسن ، نظير پدرت باش و ريسمان ظلم از حق دور كن، و خداوندي را كه صاحب نعمت هاست پرستش كن و با افراد تيره دل دوست مباش.»
فاطمه سلام اللّه عليها حسين عليه السلام را نيز به بازي مي گرفت و با شادمان كردن او مي فرمود:
انت شبيه بأبي لست شبيهاً بعلي
«تو همانند پدرم هستي، و شبيه علي نيستي» علي عليه السلام با شنيدن اين جمله مي خنديد و شاد مي شد.

۳-آگاهي بخشي به فرزندان:
حضرت زهرا سلام اللّه عليها از همان آغاز كودكي فرزندانش ، عبادت خداي تعالي را در روح و روان آنها تثبيت كرد و خوي پرستش خداي يكتا را در فطرت لطيف آنها سرشت و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را براي كسب معارف و تشويق در فراگيري ، آماده مي كرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن عليه السلام كه هفت ساله بود مي فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پيامبر شنيدي فراگير و نزد من بيا و براي من بازگو كن».۳

4-كار در خانه
براي حفظ نظام اجتماعي در همه ابعاد و در نظام خانواده بايد كارها براساس صحيح برنامه ريزي و تقسيم بندي كرد تا هركس به تناسب توان روحي و جسمي خود، كاري را انچام دهد.
فاطمه زهرا سلام اللّه عليها و علي عليه السلام در آغاز زندگي مشترك نزد رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم آمدند و از ايشان خواستند تا كارها را بين آنها تقسيم كنند. پيامبر اكرم صلی الله عليه و اله و سلم كارهاي درون خانه را به فاطمه زهرا سلام اللّه عليها واگذار كردند و كارهاي بيرون منزل رابه علي عليه السلام سپردند.
زهراي اطهر سلام اللّه عليها از اين تقسيم كار بسيار خوشحال شد و فرمود: جز خدا كسي نمي داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خشنود شدم از اين رو كه رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم تحمل كارهاي بيرون ازخانه را «كه موجب بيرون رفتن و روبرو شدن با مردان نامحرم مي شد» از دوش من برداشت وكارهاي درون خانه را به عهده ي من نهاد.

۵-شوهرداري
براي زن بزرگترين موفقيت وارزش اين است كه در شئون گوناگون زندگي، خشنودي همسرش را به دست آورد و ازهرگونه عملي كه موجب ناراحتي شوهر مي گردد پرهيز نمايد. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «جهاد زن، خوب شوهرداري است» زن براي اينكه بتواند در اين جهاد پيروزمند باشد بايد تمام سعي و تلاش خود را بكار گيرد تا خانه رامحل آرامش مرد قرار دهد.
شوهرداري حضرت زهراي مرضيه سلام اللّه عليها بهترين الگو براي زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا سلام اللّه عليها با شوهر در عالي ترين مرحله صفا و مهرباني بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر رانرنجاند بلكه ياوري مهربان براي او بود.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «سوگند به خدا، من زهرا سلام اللّه عليها را تا آن زمان كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين نساختم و در هيچ كاري موجب ناخشنودي او نشدم. او نيز هيچ گاه مراخشمگين نكرد و عملي از او سرنزد تا باعث ناخشنودي من شود.4
و هم چنين نقل است كه امام علي عليه السلام فرمود:
«هرگاه به چهره ي او«زهرا سلام اللّه عليها » نگاه مي كردم هرگونه غم واندوه از من برطرف مي شد»۵

۶- هماهنگي با شوهر
پس از ماجراي تلخ سقيفه، سران سقيفه براي جلب افكار عمومي مردم به فكر چاره افتادند تا به گونه اي كه از حضرت زهرا سلام اللّه عليها دلجويي نمايند كه اجازه ملاقات مي خواستند. اما فاطمه زهرا سلام اللّه عليها هرگونه پيشنهادي را رد مي نمود و موضع اعتراض و سكوت و بيزاري را ادامه مي داد.
روزي امام علي عليه السلام وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان خليفه و عمر در پشت درب منزل ،منتظر اجازه ورود مي باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا سلام اللّه عليها فرمودند: «علي جان خانه، خانه ي توست و من همسر تو مي باشم هر آنچه مي خواهي انجام ده.»۶

۷- حوصله
فاطمه سلام اللّه عليها در ياد دادن مسائل دين به ديگران از حوصله و پشتكار فراواني برخوردار بود. روزي زني نزد او آمد وگفت: مادري پير دارم كه در مورد نماز خود اشتباهي كرد. و مرا فرستاده تا از شما مسئله اي را بپرسم.حضرت زهرا سلام اللّه عليها سؤال او را پاسخ فرمود، زن براي بار دوم وسوم مسئله اي پرسيد و پاسخ شنيد اينكار تا ده بار تكرار شد و هر بار آن بانوي بزرگوار ، سؤال وي راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهاي پي در پي شرمگين شد و گفت: ديگر شما را به زحمت نمي اندازم. فاطمه سلام اللّه عليها فرمود: باز هم بيا و سوالهايت را بپرس ، تو هر قدر سؤال كني من ناراحت نمي شوم. زيرا از پدرم رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم شنيدم كه فرمود: روز قيامت علماي پيرو ما محشور مي شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت هاي گرانبها عطا مي گردد واندازه پاداش به نسبت ميزان تلاش است كه براي ارشاد و هدايت بندگان خدا نموده اند.7

۸-فاطمه سلام اللّه عليها و علي عليه السلام
فاطمه كسي است كه با نه سال زيستن همگام با علي عليه السلام ، درگام گامف علي عليه السلام و لحظه لحظه علي عليه السلام ، و تنفس علي عليه السلام و سرنوشت علي عليه السلام تاثيري جاودانه و ملموس مي كند.
فاطمه سلام اللّه عليها كسي است كه تبسم را برلبان علي عليه السلام نقش مي بندد.
فاطمه سلام اللّه عليها التيام بخش جگرف دندان خورده علي عليه السلام است.
فاطمه عصاره مظلوميت علي عليه السلام است.

۹- فاطمه سلام اللّه عليها به عنوان تماميت حسين عليه السلام
فاطمه سلام اللّه عليها بنيانگذار قيام حسين عليه السلام است.
فاطمه سلام اللّه عليها آميزه ي شكوهمند مظلوميت و فرياد حسين عليه السلام است.
فاطمه سلام اللّه عليها ظهور جلوه حق در كربلاست.
فاطمه سلام اللّه عليها حلاوت شهادت است. حسين عليه السلام والي فاطمه سلام اللّه عليها است دركربلا و منادي اوست در عاشورا . شير فاطمه سلام اللّه عليها است كه وجود حسين عليه السلام مي خروشد و خون فاطمه سلام اللّه عليها است كه ازحنجره حسين عليه السلام مي جوشد.

10-فاطمه سلام اللّه عليها و زينب سلام اللّه عليها
زينب سلام اللّه عليها ،فاطمه ي كربلاست و تجلي فاطمه سلام اللّه عليها در زينب عاشوراست. دركربلا زينب سلام اللّه عليها رسول فاطمه سلام اللّه عليها است. خليفه تام فاطمه سلام اللّه عليها است. پيام فاطمه سلام اللّه عليها را مي خواند. حضور فاطمه سلام اللّه عليها را فرياد مي كشد. با هر جنازه اي كه بردست مي گيرد قطره اي از جام صبر فاطمه سلام اللّه عليها را مزمزه مي كند. دربارگاه يزيد زينب سلام اللّه عليها به تداعي خطبه مادر در مقابل دشمن هاي پدر خطبه مي خواند.
در كربلا زينب سلام اللّه عليها محبت مادر را در جان برادر مي ريزد.

11- فاطمه سلام اللّه عليها و امام حسن عليه السلام
حسن عليه السلام بعد ديگر منشور فاطمه سلام اللّه عليها است.
حسن عليه السلام شير صبر از جان مادر نوش كرده است.
حسن عليه السلام در تداوم سكوت علي عليه السلام و مظلوميت فاطمه سلام اللّه عليها است كه صبر مي كند.
حسن عليه السلام بلوغ بردباري فاطمه سلام اللّه عليها است پاره هاي سرخ جگر فاطمه سلام اللّه عليها است كه بر طشت مي ريزد.
فاطمه سلام اللّه عليها و حضرت محمد صلی الله عليه و اله و سلم
فاطمه سلام اللّه عليها افتخار محمد صلی الله عليه و اله و سلم و نمونه اعلي و بارز دانشگاه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه سلام اللّه عليها پاره جگر محمد صلی الله عليه و اله و سلم ،بضعه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه تنها كسي است كه پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم پس از هر بار جهاد طاقت فرسا به ديدار او مي رود و خستگي را درعمق چشمان مهربان او گم مي كند.9
تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها مرحوم شيخ صدوق در كتاب علل الشرايع نقل مي كند: حضرت علي عليه السلام به مردي از خاندان بني سعد فرمودند: جرياني اززندگي خودم و فاطمه سلام اللّه عليها را برايت نقل كنم. فاطمه سلام اللّه عليها در خانه من زندگي مي كرد در حالي كه براي رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم محبوبترين افراد خانواده بود. حضرت فاطمه سلام اللّه عليها با دستاس آرد مي كرد بطوري كه دستانش تاول مي زد ، خانه را جارو مي كرد و لباس هايش خاك آلوده مي شد، زير ديگ ، آتش روشن مي كرد و جامه هايش سياه مي شد،و در اثر انجام اين كارها بسيار اذيت مي شد. من به او گفتم: اي كاش نزد پدرت مي رفتي و درخواست مي كردي خدمتكاري به تو بدهد تا در انجام كارهاي سخت،ياريت كند. فاطمه سلام اللّه عليها نزد رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم رفت. شرم مانع او شد كه كلامي بگويد. صبح روز بعد پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم نزد ما آمد و فرمود: فاطمه سلام اللّه عليها روز گذشته باپدرت چه كاري داشتي؟ من به جاي حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادم و ماجرا راگفتم. سپس پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم فرمودند: آيا به شما ياد ندهم چيزي را كه از خدمتكار برايتان بهتر باشد كه در اينجا تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها كه 34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمد لله ،33 مرتبه سبحان الله را فرموده اند.10
نتيجه گيري: خداوند مهربان ارواح مقدس چهارده معصوم عليهم السلام را آفريدو آنها را در بعد جسمي هم قرار داد تا بشر با آنها انس بگيرد واينكه چون آنها عين الله ، لسان الله ، مظهر و نماينده الهي هستند بشر با ديدن اعمال و رفتارشان به خدا نزديك شود. مرحله اول معرفت امام اين است كه ابتدا بايد تاريخچه زندگي شان ،تولد ،وفات ونحوه زندگي شان را بشناسيم كه اينبعد ظاهري استو بعد بفعد باطني شان اين است كه بدانيم اولاً ايشان مفترض الطاعه هستند و مراحل معرفت امام عليه السلام مطرح مي شود كه مقصودما در اين مقاله همان بعد ظاهري است كه در اين قسمت بايد بدانيم كه چطور از اين الگوها در زندگي عملي مان استفاده كنيم. براي اين مهم بايد چشم دل را كمي باز كنيم تا از لحظه لحظه زندگي ائمه اطهار عليهم السلام كه درس است براي ما بهره ببريم. و نكته ديگر اينكه بايد بدانيم هر آنچه ازمناجات ائمه اطهار عليهم السلام ، دعاهايشان،رفتارشان،و…. براي ما بيان شده براي اين است كه ما مي توانيم به آنجا برسيم وگرنه لزومي نداشت كه مثلاً امام معصوم عليه السلام رفتار يا دعايي را بفرمايند و مخصوص خودشان باشد. اگر اين طور بود براي ما فايده اي نداشت و لغو مي شد. پس آنچه براي ما نقل كردند براي اين است كه ما ياد بگيريم و خود را به آنجا برسانيم.
بايد از خداوند متعال مدد بجوييم و ازحضرت زهرا سلام اللّه عليها كمك بخواهيم كه زندگي بي بي دوعالم را فقط در بعد ظاهري زندگي و مقدار جهيزيه و زندگي ايشان در فقرو… نبينيم بلكه بايد سعي كنيم عملاً رفتارهاي حضرت را در زندگي پياده كنيم كه در اين مقاله به نكاتي اشاره شده است.
خيلي از مشكلاتي كه جامعه ما خصوصاً زنان ما دارند بخاطر اين است كه از اين الگوي نمونه استفاده نمي كنند. مثلاً خيلي از زنان ما در شوهرداري و رفتار با ايشان مشكل دارند و فكر مي كنند بايد آنها هم مانند مردان كارهاي سنگين وسخت انجام دهند و اصلاً طرز تفكرشان غلط است واينجاست كه فرموده اند: «زن ريحانه است» و «زن محبوبه خداست» چرا بايد خود رااين قدر به زحمت بيندازد و با مردان نامحرم سروكار داشته باشد به خانم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها كه در اين مورد رجوع مي كنيم مي بينيم ايشان چقدر از تقسيم كاري كه برايشان شد خوشحال شدند. ببينيد ما كجا هستيم و حضرت كجا؟ ما چه فكر مي كنيم و ايشان چه؟ يامثلآً جرياني كه به ما تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها راياد مي دهندچقدر مهم است كه شما اي خانم خانه اگر كار زيادي در منزل داري، مهمان زيادي داري، بركت وقتي مي خواهي تو هم بنشين تسبيحات رابگو تا وقتت بركت پيدا كند و همين طور ساير موارد.
اميد است بتوانيم حضرت زهرا سلام اللّه عليها رادر زندگي عملي مان داخل و واردكنيم و اينطور امامانمان را بشناسيم تا با معرفت شناخته باشيم. ان شاء الله
پي نوشتها:
۱-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها تربيت فرزند.
2-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها تربيت فرزند، صفحه 14
۳-محمدي اشتهاردي ،محمد، نگاهي بر زندگي حضرت فاطمه سلام اللّه عليها صفحه 64
4-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها اداره منزل صفحه 16 .
5-حسيني ، سيدعلي، كرامات و مقامات عرفاني حضرت زهرا سلام اللّه عليها صفحه 44
۶- دشتي ،محمد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها صفحه 13
۷-كفاش، حميدرضا، 75 درس زندگي از سيره عملي حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها صفحه 29
۸-شجاعي ، سيد مهدي ، خدا كند تو بيايي ،صفحه 27
۹-گروه كتاب ، آشنايي با حضرت زهرا سلام اللّه عليها صفحه 32



RSS POWERED BY
BLOGFA.COM

 نظر دهید »

معرفی یه وبلاگ خیلی خیلی قشنگ

11 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام دوستا ی مهربون وخواهرای طلبه خوب خودم

نمیدونم الان که دارم این مطلبو میذارم تو وبلاگم چند نفر آنلاین هستن وبعدا هم چند نفر میان تو وبلاگم ومطلبو میخونن

ونمیدونم چند مادر عزیز یا چند خانوم عزیز که قصد بچه دار شدن دارن،این مطلبو میخونن

با این حال این دفعه میخام یه وبلاگ رو بهتون معرفی کنم که به تربیت  حسینی فرزندان حال وآیندمون کمک میکنه

خودم وقتی داشتم تو اینترنت سرچ میکردم پیداش کردم….amanatekhoda.blogfa.com

توی این وبلاگ در رابطه با راهکارهای تربیت حسینی برنامه هایی گذاشته شده،آرشیوش هم مطالب جالبی داره.

امید وارم ببینید ولذتش رو ببرید.

 نظر دهید »

تربیت حسینی در وصیت نامه شهید

10 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

 نظر دهید »

تربیت حسینی در وصیت نامه شهید

10 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام خواهرای طلبه ی خوب خودم….

امروز چطورید؟

امروز مطلبی رو از سایت رهروان حسینی گذاشتم که قسمتی از وصیت نامه شهید باکری هست…

تااولا حالا که شروع کارم هست یادی از شهدای عزیز کرده باشم و هم مطلبی باشه در رابطه با تربیت حسینی..

قسمتی از وصیت نامه سردار سرلشکر پاسدار
شهید مهندس مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا

ای عاشقان اباعبدالله بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نمائیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم وخواهران و برادرانم و اهل فامیل بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت
ماست،همیشه بیاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید وفرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند.
از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد.

 نظر دهید »

نسخه حسینی برای تربیت فرزند

09 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

 

 


نمونه کامل مدرسه تربیت در خانه امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (س) وجود دارد. این مدرسه با هدایت و رهبری حضرت فاطمه (س)، کمک امام علی (ع) و نظارت رسول خدا (ص) شکل گرفت تا شیوه های تربیتی صحیح را به ما یاد بدهد؛ خانواده ای که فرزندانی چون امام حسن، امام حسین (ع)، زینب و ام کلثوم (س) تربیت کرد که هر یک از آنان نمونه بارزی از انسان کامل هستند. ایام ماه محرم فرصت مناسبی است تا ویژگی های منحصر به فرد تربیت امام حسین (ع) را بررسی کنیم.

1. تربیت دینی

نخستین موضوعی که درباره تربیت امام حسین (ع) مطرح می شود تربیتی دینی آن حضرت است؛ «تربیت دینی مفهوم وسیعی دارد که آن را به صورت اجمالی می توان در خانواده اهل بیت (ع) به خوبی مشاهده کرد. آشنا کردن کودکان با دین و تقویت روحیه خدا پرستی در آنان نکته ای است که ائمه معصومین (ع) بارها و بارها بر آن بر تأکید کرده اند. به عنوان مثال روایت است در 3 سالگی لفظ جلاله «الله» و عبارت«لا اله الا الله» را به کودکانتان بیاموزید. آنان را در شب مبارک قدر به بیدار ماندن و عبادت خدا تشویق می کردند. آن حضرت در روز کودکانشان را می خواباندند تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می دادند تا بدین ترتیب زمینه و شرایط مناسب تری از لحاظ جسمی و روحی برای بیدار ماندن و عبادت در شب داشته باشند. جالب اینکه آن حضرت تا اندازه ای به این موضوع اهمیت می دادند که تمام شرایط را برای شب زنده داری فرزندانشان فراهم کرده و تأکید می کردند: « محروم کسی است که از برکات شب قدر بی بهره بماند.» حضرت فاطمه (س) از همان دوران کودکی در ضمیر پاک فرزندانشان بذر خدا پرستی و تسلیم در برابر خدای یکتا را کاشتند تا اندازه ای که در بزرگسالی حتی به بهای فدا کردن جان خود از دین خدا دفاع کنند. نکته ای که باید به آن توجه شود این است که کودکانی که با ایمان به خدا تربیت می شوند اراده ای قوی دارند که در بزرگسالی خودش را بیشتر نشان می دهد و ایمان به خدا در رفتار و گفتارشان دیده می شود.

2. محبت

دومین درسی که در خانواده اهل بیت (ع) درک می شود محبت میان افراد است. یکی از زمینه های قیام عاشورا همین محبت است تا جایی که خانواده امام حسین (ع) در تمام طول هجرت و قیام با آن حضرت همراهی کردند و هیچ وقت ایشان را تنها نگذاشتند جالب این است که سید الشهداء (ع) نیز در اثر تربیتی که از سوی رسول خدا (ص) و پدر و مادرشان دریافت کرده بودند نه تنها با خاندان بنی هاشم بلکه با تمامی اصحاب و یارانشان با محبت رفتار می کردند. نمونه ای از مهربانی حضرت فاطمه (س) نسبت به فرزندانشان در ماجرای خطاطی میان امام حسن و امام حسین (ع) در زمان کودکی دیده می شود. «روایت است رسول خدا (ص) برای ایجاد روحیه رقابت بین دو نوه شان که در آن زمان کودک بودند از آنان خواستند مطلبی را بنویسند تا مشخص شود کدامیک خط بهتری دارد. آنان هم مطلب را نوشتند و برای قضاوت پیش پدر بزرگشان پیامبر اکرم (ص) بردند اما آن حضرت از آنان خواستند برای قضاوت به مادر خود رجوع کنند تا حضرت فاطمه (س) میان دو فرزند خود داوری کند و اگر دلخوری و رنجشی به وجود آمد با محبت و عاطفه مادری جبران شود. حضرت فاطمه (س) وقتی به دست خط دو فرزند خود نگاه کردند متوجه شدند که خط آنان هم زیباست و هم خیلی شبیه به هم. به همین دلیل داوری و بهتر دانستن یکی نسبت به دیگری مشکل بود. درنهایت برای اینکه نتیجه کار را به تلاش خود آنان واگذار کنند به آنان فرمودند: « من دانه های گردنبندی را بین شما پخش می کنم هر کس دانه های بیشتری جمع کرد او برنده است ». بنابراین این دو امام بزرگوار از زمان کودکی زیرنظر مادرشان هم قضاوت عادلانه را یاد گرفتند و هم متوجه این موضوع شدند که نتیجه هر کاری به تلاش خود انسان مربوط می شود.
نمونه این محبت نسبت به خانواده در ماجرای کربلا از سوی حضرت سید الشهداء (ع) به خوبی دیده می شود. سفارشات آن حضرت به تک تک افراد مبنی بر یاری کردن یکدیگر، برگرفته از وصیت مادر بزرگوارشان است ؛ آنجا که حضرت فاطمه (س) قبل از مرگ به امام علی (ع) سفارش کردند با فرزندانش با محبت رفتار کند و فرمودند: « علی جان! درباره فرزندانم به تو سفارش مهربانی و خوشرفتاری می کنم». ایشان حتی تا اندازه ای نسبت به مهربانی کردن با فرزندانشان اهمیت می دادند که به حضرت علی (ع) فرمودند: « پس از من با دختر خواهرم «امامه» ازدواج کن زیرا او همچون من به فرزندانم مهربان و دلسوز است.»

3. شجاعت در دفاع از حق

از موارد بسیار مهم و ارزشمندی که تمامی فرزندان حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به ویژه امام حسین (ع) در دوران کودکی از والدین خود آموختند، موضوع دفاع از حق تا پای جان است.
«رسول خدا (ص) در زمان حیاتشان به حضرت فاطمه (س) خبر دادند آن حضرت اولین کسی است که بعد از مرگ در بهشت به او ملحق می شود. پس از وفات رسول خدا (ص) شاهد حضور حضرت فاطمه (س) در مسجدمدینه و قرائت خطبه فدکیه در حضور خلیفه وقت هستیم که نشان دهنده شجاعت آن حضرت است. درحقیقت آن حضرت با اینکه می دانستند به زودی از دنیا می روند، به عنوان اینکه پاسدار حق هستند و نباید اجازه دهند سنت پایمال کردن حق رواج پیدا کند، درنهایت شهامت از حق شان دفاع می کنند. از سوی دیگر، شجاعت امیرالمؤمنین (ع) در روایات بسیاری نقل شده که شخصیت بی نظیر آن حضرت و شهامت بی همتایشان در دفاع از دین خدا را نشان می دهد ». طبیعی است فرزندان این دو شخصیت بزرگوار و با شهامت، دلاوری و دفاع از دین خدا تا پای جان را از والدین خود به ارث برده و یاد گرفته اند؛ تا آنجا که حضرت سیدالشهداء (ع) تمام دارایی شان را در راه احیای دین اسلام فدا می کنند.»

4. غذای حلال

خوردن غذای حلال و طیب از مواردی است که در اسلام درباره آن بسیار توصیه شده.
پیامبر اسلام (ص) درباره ی پرهیزگاری و دوری از غذای ناشایست توصیه های بسیاری دارند. ابوهریره تعریف کرده روزی مقداری خرما از محل زکات در اختیار پیامبر اسلام (ص) بود و آن حضرت خرما ها را میان فقرا تقسیم کردند و زمانی که می خواستند بروند، نوه شان حسن را که در آن موقع کودک بودند بر شانه هایشان گذاشتند. همان موقع متوجه شدند که نوه خردسالشان یکی از خرماها را در دهان گذاشته اند. پیامبر اسلام (ص) فوراً دانه خرما را از دهان نوه شان بیرون آوردند و فرمودند: « حسن جان! مگر نمی دانی که خاندان محمد صدقه فقرا و آنچه را که باید به آنها برسد نمی خورند؟» نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه امام حسن (ع) در آن زمان کودکی بیش نبودند و تکلیفی بابت دوری کردن از حرام نداشتند اما رسول خدا (ص) با چنین کاری این نکته را گوشزد کردند که خوردن غذای حرام حتی در روح و جان کودک هم اثر گذار است و بزرگ ترها باید مراقب باشند که بچه ها از کودکی حلال و حرام را رعایت کنند. از سوی دیگر آن حضرت با این کار بزرگ منشی را در امام حسن (ع) تقویت کردند. بدین صورت که زکات حق درماندگان است و برای تو که نوه رسول خدا هستی شایسته نیست از زکاتی که مربوط به درماندگان است استفاده کنی.
این خصلت بزرگ منشی و مناعت طبع در تمام فرزندان رسول خدا (ص) وجود داشت. به عنوان مثال در واقعه عاشورا زمانی که اهل بیت امام حسین (ع) و شهدای کربلا را به عنوان اسیر به شهر کوفه بردند. مردم نادان کوفه به عنوان دلسوزی به کودکان اهل بیت نان و خرما صدقه می دادند و به آنان می گفتند دعا کنید بچه های ما مثل شما درمانده و اسیر نشوند. روایت است در همین زمان ام کلثوم (س) با شهامت تکه های نان و خرما را از دست کودکان اهل بیت گرفت و دور انداخت.

5. مواجه شدن با مشکلات

حدیثی از امام موسی کاظم (ع) درباره شیوه تربیتی اهل بیت (ع) می گوید: « شایسته است طفل در کودکی با سختی و مشکلات اجتناب ناپذیر حیات رو به رو شود تا در بزرگسالی بردبار و صبور باشد.» درواقع مواجه شدن با بعضی مشکلات و سختی ها در دوران کودکی انسان را فردی صبور، مقاوم و شجاع می کند. در دوران کودکی حضرت سیدالشهداء(ع) نیز ناملایمات و مشکلات زیادی اتفاق افتاده. وفات رسول گرامی اسلام (ص) و سپس شهادت پدرشان، در کنار آزار و اذیت های دشمنان ماجراهای دردناکی هستند که امام حسین (ع) در دوران کودکی با آنها مواجه شدند. البته باید توجه داشت که امام حسین (ع) با وجود تمامی این مشکلات، روحیه شجاعت و شهامت را در پدر ومادر خویش مشاهده می کردند و از آنان درس می گرفتند که در شرایط سختی و مشکلات هم باید روحیه دفاع از حق و رشادت را حفظ کنند.»

6. تربیت همراه با بازی

با وجود اینکه دین اسلام در محیطی ظهور کرد که به طور کلی از فرهنگ و تمدن دور بود اما برنامه هایی را از طریق اولیای دین ارائه داد که با تمام انسان ها از هر تمدن و فرهنگی سازگار است. یکی از این موارد، شیوه تربیتی حضرت فاطمه (س) در زمان بازی با کودکان است. امروزه روانشناسان متوجه شده اند که بازی با کودک باعث رشد شخصیتی و بروز استعدادهای پنهانی او می شود. و بزرگترها می توانند نکات و مواردی را که در نظر دارند در زمان بازی به کودک خود آموزش بدهند. در روایت های بسیاری نقل شده که پیامبر اسلام (ص) با فرزندان دخترشان حضرت فاطمه (س) همبازی می شدند و همراه با آنان به تحرک می پرداختند و نکته های بسیار ارزشمندی را به آنها آموزش می دادند. درعین حال، حضرت امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه (س) نسبت به بازی کردن با کودکانشان بسیار توجه داشتند و همین موضوع باعث شادابی و نشاط در خانه آنان می شدند. این بزرگان در بازی کردن با کودکانشان، درس دفاع از دین خدا و عبادت و شجاعت را تعلیم می دادند. به عنوان مثال حضرت فاطمه(س) در هنگام بازی کردن، شعرهایی را برای کودکانشان می خواندند و خطاب به امام حسن (ع) می فرمودند: « ای حسن! مانند پدرت شجاع و خداپرست باش و از حق دفاع کن و ریسمان را از حق بردار. خدا را پرستش کن و با افراد کینه توز دوستی نکن.»
منبع مقاله: نشریه همشهری آیه شماره 8

 3 نظر

معرفی

09 مهر 1392 توسط كودزري فراهاني

سلام به همه خواننده های عزیز

اول از همه خودم رومعرفی میکنم:من زینب کودزری هستم.طلبه پایه 3حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها.

اعتقادم اینه که ما آدما کاری نمیکنیم،حرفی نمیزنیم مگه اینکه آرمان ،دغدغه یانیازمون باشه…..

اسم وبلاگم حسینیه است ودرباره تربیت حسینی فرزندانه…

نمیشه منکر این شد که همه امامای ما اومدن برای دنبال کردن هدف آقا امام حسین علیه السلام….

قیام عاشورا نماد همه حق بود دربرابر همه ی باطل…

برای همین موضوع رو تربیت حسینی گذاشتم برای آرمانم…..و برای حداقل تاثیر که مسلما باید روی شخص خودم باشه

به امید اینکه از وبلاگ ومطالبم خوشتون بیاد

 نظر دهید »

حسینیه

وبلاگی در خصوص تربیت حسینی فرزندان.
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس