سلام سرباز امام زمان(عج الله تعالی فرجه).......
بسم الله….
سلام عزیزدلم،سلام مسافر کوچکم…
الان که برای تو مینویسم باید دوماه دیگر هم به لطف خدا پشت سر بگذارم تا دیدن روی ماهت…این روزها که میگذرد فکرم درگیر چه مسایل عجیبیست…خیلی آدم معنوی ای نیستم متاسفانه…
این روزها همه اش فکر میکنم واقعا تو چه شکلی خواهی بود؟وقتی بیایی کودک صبور وخوش اخلاقی هستی یا بازیگوش وبدون صبر…به این موضوع وقتی فکر میکنم که از خانه همسایه طبقه بالا صدای گریه طولانی نوزادشان می آید،اما خوب میدانم قبل از این که به فکر صبر بودن یا نبودن تو باشم باید صبر را در خودم پرورش دهم…امیدوارم خواننده ها به افکار درهم برهمم نخندند اما حتی به این هم فکر میکنم که اتاق خوابت را چگونه تزیین کنم؟روزی هزاربار تصویر اتاق کودکانه ات را در ذهنم تصور میکنم.
به این هم فکر میکنم که نکند با آمدنت زندگی دو نفره من وپدرت به یک زندگی سه نفره سرد تبدیل شود…ولی از همه اینها مهمتر سلامتی توست…خداکند تو را سلامت به بغل بگیرم.
اما ارامش بخش تمام این افکار شلخته تکان های شیرین توست کودک بازیگوش وغیر قابل پیش بینی درونم…این روزها باتو که حرف میزنم سرباز امام زمان خطابت میکنم.
نمیدانم لیاقت این خطاب را داری یانه؟نمیدانم امام زمان ما را لایق پدر ومادر سربازش بودن میداند یانه؟من که از اول که تو مهمان دلم شدی خیلی التماسش کردم واشک ریختم خدا کند پدر عزیزمان دست رد به سینه مان نزند وما را برای خودش قبول کند.
آقای عزیزمان میداند که ما بعد از خدا به جز او کسی را نداریم،التماس اونکنیم،دست به دامن چه کسی بشویم؟؟؟امام زمان علیه السلام سرباز زیاد دارد، فرزند من نباشد آدم زیاد است که گره از کار دل امام زمان باز کند…اصلا همه عالم در خدمت امام زمان است….اما همین یک سرباز اگر فرزند من باشد ،من دیگر از آخرتم،از دنیایم،از عاقبتم ترسی ندارم…
شاید خوب نباشم اما خدا میداند عشق اهل بیت علیهم السلام در دلم هست…اصلا توراهم برای عشق اهل بیت علیهم السلام خواسته ام نه چیز دیگر…
بگذریم غنچه ی عزیزم..بیصبرانه منتظر دیدنت هستم محمدهادی عزیزم…
السلام علیک یا هادی النقی(علیه السلام)
الهم عجل لولیک الفرج